حارث همدانی
حارِثِ هَمْدانی، ابوزهیر حارث بن عبدالله کوفی (د 65 ق / 685 م)، تابعی و از اصحاب امیرالمؤمنین علی(ع). از آنجا که یک چشم او نابینا بود، او را اعور میگفتند (ابن قتیبه، 586-587؛ ابن رسته، 224) و به این لقب مشهور بود (سمعانی، 1 / 192). در برخی منابع، نام پدر وی عبید نیز ضبط شده است (ابن ابی حاتم، 3 / 78). نسب وی به شاخۀ بنیحوث قبیلۀ همدان میرسد (کلبی، 2 / 251؛ ابن سعد، 6 / 168)، اما برخی او را از شاخۀ خارفی از همین قبیله دانستهاند (سمعانی، 2 / 305).
او از امام علی(ع)، عبدالله بن مسعود، زید بن ثابت و دیگران روایت نموده، اما غالب روایاتش از امام علی(ع) است (برای نمونه، نک : ابن ماجه، 2 / 1158؛ مفید، الارشاد، 1 / 40، 230-231؛ برای فهرستی از روایات حارث از امام علی(ع)، نک : مدرسی، I / 46-57). ابواسحاق سبیعی همدانی، عامر شعبی، عطاء بن ابیرباح و سعید بن عمرو (برادرزادۀ حارث) از کسانی هستند که از او حدیث نقل کردهاند (مزی، 5 / 245؛ ابن حجر، 2 / 126). از دیگر راویان وی، اصبغ بن نباته را میتوان نام برد که پرسشهای امیرالمؤمنین(ع) از امام حسن(ع) را از حارث نقلکرده است (نک : ابن بابویه، معانی ... ، 244، 245، 247، جم ) و نیز ابان بن قاسم که دعایی از پیامبر(ص) به نقل از علی(ع) را از حارث شنیده است (ابوبشر، 2؛ طبرانی، 428).
مهمترین انتقالدهندۀ دانش حارث، ابواسحاق سبیعی است که افزون بر برخی روایات مستقیم و انگشتشمار (ابن عدی، 2 / 185؛ قس: ابنحبان، 1 / 222)، با واسطۀ عبدالله بن مره و عاصم ابن ضمره (شافعی، 7 / 199؛ ابن بابویه، همان، 230-231) و نیز دستنوشتههای وی از حارث روایت کرده است. در واقع ابواسحاق پس از درگذشت حارث با بیوۀ او ازدواج کرد و به این ترتیب به نوشتههای حدیثی وی دست یافت (ذهبی، سیر، 5 / 398؛ عجلی، 2 / 179؛ ابن بابویه، الامالی، 505، التوحید، 184).
حارث اعور از اصحاب خاص امام علی(ع) بود («الرجال»، 4؛ ابن طاووس، 174) و نامهای از امیرالمؤمنین(ع) خطاب به وی در نهجالبلاغه (کتاب 69) آمده که حاوی نصایح آن حضرت است. نقل شده است که امام علی(ع) هنگام فراخواندن لشکریانش از حارث میخواست که آنان را گرد آورد (نصر بن مزاحم، 121، 143؛ ابراهیم ثقفی، 2 / 479). علاوه بر این، از حارث به عنوان پرچمدار امام علی(ع) نیز یاد شده (ابن مردویه، 148؛ خوارزمی، 89)، از این رو، ابن قتیبه نام حارث را در صدر اسامی شیعیان آورده (ص624)، و ابنحبان او را از شیعیان تندرو معرفی کرده است (همانجا).
به رغم توثیق حارث توسط برخی از رجالیان اهل سنت (یحیی بن معین، روایت دوری، 1 / 265؛ عجلی، 1 / 278؛ ابن شاهین، 71-72؛ سهمی، 559-560؛ قس: یحیی بن معین، روایت دارمی، 90-91؛ ابن حبان، همانجا)، غالب رجالشناسان سنی، وی را تضعیف نمودهاند (برای نمونه، نک : نسایی، 29؛ دارقطنی، 104؛ ابن جوزی، 1 / 181، 182)، چنان که نووی بر باور اهل تسنن به ضعف حارث، ادعای اجماع نموده است (3 / 276، 309).
مهمترین عامل جرح حارث، کلام منقول از عامر شعبی است. بـا اینکه وی از حـارث روایت کـرده (بـرای نمـونه، نک : بیهقی، 1 / 166، 6 / 43؛ ابن عساکر، 14 / 131)، تأکید نموده که وی کذاب است (برای نمونه، نک : عقیلی، 1 / 208- 209؛ ابنحبان، ابنعدی، همانجاها). بخاری و مسلم نیز، به دلیل طعن شعبی بر حارث، روایات او را نیاوردهاند (مثلاً نک : مسلم، 1 / 14)، اما احادیث وی در 4 کتاب دیگر از صحاح سته آمده است (ابن حجر، همانجا).
ابنعبدالبر (2 / 378) تصریح کرده که از حارث دروغی گزارش نشده، اما وی به سبب محبت شدیدش به علی(ع) و تفضیل او، مورد ملامت بوده، و از همین رو، شعبی معتقد به تفضیل ابوبکر بوده، و او را تکذیب کرده است (نک : کشی، 89؛ مفید، الفصول ... ، 216-217). افزون بر این، علت اصلی طعن شعبی را میتوان در مخالفت حارث با عثمان و حضور در وقایع منتهی به قتل خلیفۀ سوم دانست (نک : ابن اعثم، 2 / 386؛ مفید، الجمل، 52).
موضوع نقد رجالی حارث مورد توجه بسیاری کسان قرار گرفته (حوثی، 1 / 102-104)، و آثاری نیز در این باره تألیف گشته، که از آن جمله است: الباحث عن علل الطعن فی الحارث (قاهره، 1426ق) و بیان نکث الناکث المتعدی بتضعیف الحارث (قاهره، 1427ق) از عبدالعزیز بن محمد حسینی غماری، از علمای معاصر مراکش.
در منابع اهل تسنن آمده است که حسنین(ع) از حارث اعور دربارۀ احادیث پدرشان سؤال میکردند (برای نمونه، نک : ابن سعد، 6 / 168؛ ابن ابی حاتم،3 / 78)، که مؤلف الایضاح (ص 468-470) به نقد این گزارش پرداخته است؛ این در حالی است که حارث خود از اصحاب حسنین(ع) بوده است (فرات، 563؛ طوسی، رجال، 91، 94).
بر خلاف غالب اهل تسنن، امامیه حارث اعور را ممدوح میدانند (نک : ابن داوود، 68؛ بروجردی، 2 / 77- 78؛ قس: علامۀ حلی، 122-123، که در وثاقت حارث تردید نموده است) و برخی روایات وی در الکافی (کلینی، 1 / 141-142، 2 / 316، جم )، تهذیب الاحکام (طوسی، 7 / 404، 9 / 326) و الاستبصار (همو، 4 / 170-171) آمده است. استناد امامان زیدیه به روایات حارث (برای نمونه، نک : المؤید بالله، 1(1) / 79، 81، 159، 161؛ المتوکل علی الله، 1 / 161، 286) نیز گواهی بر وثاقت وی نزد زیدیمذهبان است (نیز نک : علوی، 68-71).
حارث در علم حساب و فرایض متبحر بوده (طبری، 146-147؛ مزی، 5 / 252)، و ابن سیرین او را یکی از 5 عالم سرشناس کوفه و بهترین فرد در میان اصحاب ابن مسعود معرفی کرده است (نک : ابن عدی، 2 / 186؛ ذهبی، میزان ... ، 1 / 437). یعقوبی وی را در شمار حاملان علم علی(ع) و فقهای دوران خلافت معاویه ذکر کرده (2 / 213-214)، و ذهبی نیز او را یکی از بزرگان علما در میان تابعان دانسته و علم فراوان او را ستوده است (همان، 1 / 435، 437).
حارث همدانی احادیث و خطبههای امام علی(ع) را مکتوب میکرده (برای نمونه، نک : ابن سعد، همانجا؛ ابنبابویه، التوحید، 31-34) و در منابع از کتاب یا صحیفۀ او یاد شده است (احمد بن حنبل، 3 / 435؛ ابن ابی حاتم، همانجا).
کتاب المسائل التی اخبر بها امیرالمؤمنین(ع) الیهودی نیز به حارث منسوب است. به نوشتۀ طوسی ( الفهرست، 181)، عمرو بن ابی المقدام مطالب این کتاب را به واسطۀ ابواسحاق سبیعی از حارث از امام علی(ع) نقل کرده، اما از متن این کتاب که ابن بابویه در الخصال (2 / 364-382) آورده، چنین برمیآید که حارث این ماجرا را از زبان محمد حنفیه شنیده است. حارث اعور در 65 ق، در دوران عبدالله بن زبیر، در کوفه درگذشت. بنا به وصیت او، عبدالله بن یزید خطمی انصاری (عامل ابن زبیر در کوفه) بر پیکر وی نماز گزارد (ابن سعد، 6 / 169؛ طبری، 147).
مآخذ
ابراهیم ثقفی، الغارات، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، 1354-1355ش؛ ابن ابی حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، 1371-1373ق؛ ابن اعثم کوفی، احمد، الفتوح، به کوشش علی شیری، بیروت، 1411ق؛ ابن بابویه، محمد، الامالی، تهران، 1363ش؛ همو، التوحید، به کوشش هاشم حسینی تهرانی، قم، جماعة المدرسین؛ همو، الخصال، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، 1403ق؛ همو، معانی الاخبار، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، 1379ق؛ ابن جوزی، عبدالرحمان، کتاب الضعفاء و المتروکین، به کوشش عبدالله قاضی، بیروت، 1406ق؛ ابن حبان، محمد، کتاب المجروحین، به کوشش محمود ابراهیم زاید، مکه، دار الباز؛ ابن حجر عسقلانی، احمد، تهذیب التهذیب، بیروت، 1404ق؛ ابن داوودحلی، حسن، الرجال، به کوشش محمد صادق آل بحر العلوم، نجف، 1392ق؛ ابن رسته، احمد، الاعلاق النفیسة، به کوشش دخویه، لیدن، 1892م؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبرى، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر؛ ابن شاهین، عمر، تاریخ اسماء الثقات، به کوشش صبحی سامرایی، کویت، 1404ق؛ ابن طاووس، علی، کشف المحجة، نجف، 1370ق؛ ابن عبدالبر، یوسف، جامع بیان العلم و فضله، بیروت، 1418ق؛ ابن عدی، عبدالله، الکامل، به کوشش سهیل زکار و یحیى مختار غزاوی، بیروت، 1409ق؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، 1415ق؛ ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، دارالمعارف؛ ابن مـاجه، محمد، سنن، بـه کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دارالفکر؛ ابن مردویه، احمد، مناقب علی بن ابی طالب(ع)، به کوشش عبدالرزاق محمد حسین حرزالدین، قم، 1424ق؛ ابوبشر دولابی، محمد، الکنى و الاسماء، به کوشش ابوقتیبه نظر محمد فاریابی، بیروت، 1421ق / 2000م؛ احمد بن حنبل، العلل و معرفة الرجال، به کوشش وصیالله عباس، ریاض، 1408ق؛ الایضاح، منسوب به فضل بن شاذان، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، 1363ش؛ بروجردی، علی، طرائف المقال، به کوشش مهدی رجایی و محمود مرعشی، قم، 1410ق؛ بیهقی، احمد، السنن الکبرى، حیدرآباد دکن، 1355ق؛ حوثی، بدرالدین، تحریر الافکار، به کوشش جعفر حسینی، قم، 1417ق؛ خوارزمی، موفق، المناقب، به کوشش مالک محمودی، قم، 1411ق؛ دارقطنی، علی، کتاب الضعفاء و المتروکین، به کوشش صبحی بدری سامرایی، بیروت، 1406ق / 1986م؛ ذهبی، سیر؛ همو، میزان الاعتدال، به کوشش علیمحمد بجاوی، بیروت، 1382ق؛ «الرجال»، منسوب به احمد برقی، همراه الرجال ابن داوود حلی، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، 1342ش؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408ق؛ سهمی، حمزه، تاریخ جرجان، بیروت، 1407ق؛ شافعی، محمد، الام، بیروت، 1403ق؛ طبرانی، سلیمان، کتاب الدعاء، به کوشش مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، 1413ق؛ طبری، المنتخب من ذیل المذیل، بیروت، مؤسسة الاعلمی؛ طوسی، محمد، الاستبصار، به کوشش حسن موسوی خرسان، تهران، 1365ش؛ همو، تهذیب الاحکام، به کوشش حسن موسوی خرسان، تهران، 1365ش؛ همو، رجال، به کوشش جواد قیومی اصفهانی، قم، 1415ق؛ همو، الفهرست، به کوشش جواد قیومی اصفهانی، قم، 1417ق؛ عجلی، احمد، معرفة الثقات، به کوشش عبدالعظیم بستوی، مدینه، 1405ق؛ عقیلی، محمد، کتاب الضعفاءالکبیر، به کوشش عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت، 1418ق؛ علامۀ حلی، حسن، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، به کوشش جواد قیومی اصفهانی، قم، 1417ق؛ علوی حسینی، محمد، التذکرة بمعرفة رجال الکتب العشرة، به کوشش رفعت فوزی عبدالمطلب، قاهره، مکتبة خانجی؛ فرات کوفی، تفسیر، به کوشش محمدکاظم محمودی، تهران، 1410ق؛ کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، 1348ش؛ کلبی، هشام، نسب معد و الیمن الکبیر، به کوشش محمود فردوس العظم، دمشق، 1408ق؛ کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، 1365ش؛ المتوکل علی الله، احمد، اصول الاحکام فی الحلال و الحرام، به کوشش عبدالله بن حمود عزی، عمان، 1424ق؛ مزی، یوسف، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف و شعیب ارنؤوط، بیروت، 1413ق؛ مسلم بن حجاج، الصحیح، بیروت، دارالفکر؛ مفید، محمد، الارشاد، بیروت، 1414ق؛ همو، الجمل، قم، مکتبة الداوری؛ همو، الفصول المختارة، انتخاب سید مرتضى، به کوشش نورالدین جعفریان اصفهانی و دیگران، بیروت، 1414ق؛ المؤید باللٰه، احمد، شرح التجرید فی فقه الزیدیة، به کوشش یوسف مؤید حسنی، صنعا، 1405ق؛ نسایی، احمد، الضعفاء و المتروکون، به کوشش محمود ابراهیم زائد، حلب، 1369ق؛ نصر بن مزاحم، وقعة صفین، به کوشش محمد عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1382ق؛ نووی، یحیى، المجموع، بیروت، دارالفکر؛ نهج البلاغة؛ یحیی بن معین، التاریخ، روایت عثمان بن سعید دارمی، به کوشش احمد محمد نورسیف، دمشق، دارالمأمون للتراث؛ همان، روایت عباس دوری، به کوشش عبدالله احمد حسن، بیروت، دارالقلم؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، دارصادر؛ نیز:
Modarressi Tabātabā'i, H., Tradition and Survival: A Bibliographical Survey of Early Shi’ite Literature, Oxford, 2003.